جدول جو
جدول جو

معنی تک په - جستجوی لغت در جدول جو

تک په
دهان، لب، اطراف دهان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تک لپه
تصویر تک لپه
گیاهی که دانه های آن دارای یک لپه باشد مانند گندم و ذرت، ذوفلقه
فرهنگ فارسی عمید
(تَ لَپْ پَ /پْ پِ)
اصطلاح گیاه شناسی در تقسیم بندی گیاهان که در دانۀ آنها فقط یک لپه است مانند گندم و خرما. این گیاهان از نوع گیاهان گلدار و نهاندانه ها میباشد. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 124 و 197 شود
لغت نامه دهخدا
(تُ کِ)
در تداول عوام زمانی کوتاه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : یک تک پا رفتم بدیدن فلان. (یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا
یک فرد از گیاهان تک لپه یی یک گیاه منسوب برستنیهای تک لپه. یا تک لپه ییها. دسته عظیمی ازگیاهان که دانه آنها شامل یک قسمت است که لپه نامیده میشود. لپه دانه این گیاهان محتوی مواد ذخیره یی و اندوخته یی است مانند خرما و گندم تک لپه ییها خود بچندین تیره تقسیم میشوند و رویهمرفته نسبت به گیاهان دو لپه یی ابتدایی ترند ذوفلقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تک پا
تصویر تک پا
زمانی کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تک لپه
تصویر تک لپه
((تَ. لَ پِ))
گیاهی که دانه آن دارای یک بخش یا یک لپه است مانند گندم
فرهنگ فارسی معین
لب و لوچه
فرهنگ گویش مازندرانی
تن و بدن، پیکر
فرهنگ گویش مازندرانی
پشت دیوار، زیر دیوار، کنار دیوار
فرهنگ گویش مازندرانی
یک لنگه از جفت هر چیز، لنگه ی در، پیوسته، پیاپی
فرهنگ گویش مازندرانی
شایع کردن، بر سر زبان انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی